مهاجرت افغانها به ایران پدیدهای پایدار و چندعلتی است که ریشه در برهمکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در افغانستان دارد و تداوم آن، ضرورت سیاستگذاری اجتماعی هدفمند در کشور مقصد را برجسته میسازد. گسترش ناامنی و حاکمیت سرکوبگرانه، فروپاشی اقتصادی و فقر گسترده، محدودیتهای شدید آموزشی و شغلی زنان، تشدید تبعیضهای قومی و مذهبی، گسترش مدارس ایدئولوژیک و افول نظام علمی افغانستان، از محرکهای اصلی استمرار مهاجرت و کاهش امکان بازگشت پایدار به شمار میروند. در ایران، تمرکز سیاستها بر جنبههای تهدیدمحور و موقتیانگاری مهاجرت، موجب ناکارآمدی برنامهها و فقدان بهرهبرداری از ظرفیتهای انسانی مهاجران شده است؛ در حالی که حضور گسترده نخبگان و دانشجویان افغان میتواند فرصت مهمی برای توسعه علمی و اقتصادی ایران باشد. سیاستگذاری کارآمد مستلزم تولید دادههای جامع و قابل اعتماد، توجه به ناهمگونی گروههای مهاجر، و طراحی سیاستهای منسجم بر مبنای چهار محور فرصت/چالش، حقوق انسانی (بهویژه زنان و کودکان)، امنیت و بازار کار است. همچنین پراکندگی نهادی و نبود مرجع یکپارچه در امور مهاجران، هماهنگی سیاستها را تضعیف کرده و تشکیل یک سازمان ملی یا وزارت مهاجرت، مشارکت دانشگاهها و جامعه مدنی، تنظیم سیاستهای کنسولی، و اتخاذ سیاست رسانهای برای جلوگیری از افغانهراسی، از راهبردهای کلیدی ساماندهی مهاجرت و کاهش تنشهای اجتماعی محسوب میشود.