سالمندی در ایران در چارچوب سه صورتبندی عمده زیستی–پزشکی، جمعیتشناختی و حقوقی قابل فهم است و هر یک، مجموعهای از مسائل و اولویتهای سیاستی متفاوت را برجسته میکند. در سطح زیستی–پزشکی، سهم بالای بیماریهای مزمن و تنوع تواناییهای عملکردی سالمندان، نیازمند نظام مراقبت چندسطحی و انعطافپذیر است؛ در حالیکه پاسخهای موجود عمدتاً به سه گزینه محدود بیمارستان، خانه سالمندان و مراقبت در منزل فروکاسته شده و خدمات میانی مانند مراقبت فرجهای و مراقبت پایان عمر توسعه نیافته است. در سطح جمعیتشناختی، روندهای زنانهشدن سالمندی، افزایش سالمندان تنها، کاهش نسبت پشتیبانی و فشار دموگرافیک بر صندوقهای بازنشستگی، همراه با توزیع جغرافیایی نابرابر سالمندی، سیاستگذاری منطقهای و برنامهریزی بلندمدت را ضروری میسازد. در سطح حقوقی، فقدان قانون خاص سالمندان، ضعف حساسیت فرهنگی نسبت به سالمندآزاری و ناکافی بودن سازوکارهای حمایتی و گزارشدهی، باعث شده حقوق سالمندان در نظام اجتماعی، اقتصادی و مراقبتی بهطور کامل تضمین نشود. راهبردهای پیشنهادی شامل همافزایی نهادی میان دستگاههای متولی، توسعه خدمات مراقبتی متنوع، برنامهریزی برای افزایش سن بازنشستگی، تدوین قوانین حمایتی بهویژه درباره سالمندآزاری، تقویت سیاست سالمندی فعال با رویکرد دوران زندگی، فرهنگسازی ضدتبعیض سنی، استانداردسازی خدمات مراقبتی و گسترش پوشش بیمهای برای مراقبت و توانبخشی سالمندان است.