کارآمدی مدیریت بحران به هماهنگی میان سه حوزه سیاست و مدیریت، دانش و نهادهای علمی، و جامعه مدنی وابسته است و ارتباطات بحران در این میان نقش تعیینکنندهای در کاهش سردرگمی و افزایش اعتماد عمومی دارد. چالشهای نظام ارتباطی بحران در ایران شامل فقدان نقشه راه و شیوهنامه یکپارچه، مدیریت جزیرهای و نبود ضمانت اجرا برای اسناد موجود، و غفلت از «ارتباطات بحران» و «روزنامهنگاری بحران» بهعنوان یک حوزه تخصصی است. در بسیاری از بحرانها رویکرد انکار یا اطلاعرسانی قطرهچکانی مشاهده میشود که به کاهش اعتماد، تضعیف سرمایه اجتماعی رسانههای رسمی و رشد مرجعیت شبکههای اجتماعی منجر میگردد. ضعف ارتباط دوسویه دولت با رسانهها و افکار عمومی، بروز نقشآفرینی گروههای مرجع کاذب، و نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی و روانی بحران نیز از عوامل تشدیدکننده بحران ارتباطی محسوب میشوند. همچنین انتشار اخبار جعلی و «عفونت خبری» در فضای مجازی، بهویژه در شرایط ابهام و تأخیر مسئولان در شفافسازی، موجب انحراف افکار عمومی میشود. راهبردهای پیشنهادی شامل راهاندازی سامانه یکپارچه اطلاعرسانی و راستیآزمایی، تعیین سخنگوی واحد و پرهیز از پیامهای متناقض، مستندسازی و تجربهنگاری بحران، آموزش تخصصی خبرنگاران بحران و ایجاد انجمن روزنامهنگاران بحران، ارتقای تابآوری سازمانهای رسانهای، و تقویت گفتوگوی دوسویه میان مدیران بحران و جامعه برای بازسازی مرجعیت رسانهای و اعتماد عمومی است.