عدالت آموزشی بهمثابه برخورداری برابر آحاد جامعه از فرصتهای یادگیری، در شرایط همهگیری کرونا با آشکار شدن لایههای پنهان نابرابری، به مسئلهای حادتر تبدیل شد. انتقال ناگهانی آموزش به فضای مجازی نشان داد که دسترسی نابرابر به ابزارهای هوشمند، اینترنت پایدار و ارزان، و شکاف سواد دیجیتال در میان معلمان، خانوادهها و دانشآموزان، موجب بازماندگی تحصیلی گسترده، افت کیفیت آموزش و تعمیق نابرابریهای آموزشی شده است. این بحران در بستری شکل گرفت که پیش از کرونا نیز نظام آموزشی با مشکلاتی چون توزیع نابرابر معلمان، تمرکزگرایی در محتوای درسی و نادیدهگرفتن تنوع فرهنگی و زبانی، و گسترش مدارس غیردولتی و طبقاتیشدن آموزش مواجه بود. در نتیجه، در دوران کرونا گروههای برخوردار توانستند آموزش منسجمتری را تجربه کنند، در حالی که دانشآموزان مدارس دولتی و مناطق محروم با حذف تعاملات آموزشی، کاهش جامعهپذیری و محدودیت منابع مواجه شدند. با این حال، توسعه آموزشهای رسانهای و ایجاد ذخیره گسترده محتوای آموزشی صوتی و تصویری، امکان بهرهمندی برابرتر از معلمان باتجربه و ارتقای احساس عدالت را برای بخشی از گروههای محروم فراهم کرد. راهبردهای پیشنهادی شامل افزایش بودجه آموزش بهویژه در مقطع ابتدایی، توسعه زیرساختهای دیجیتال و اینترنت رایگان یا ارزان، توانمندسازی معلمان در سواد رسانهای، تمرکززدایی و افزایش اختیار مدارس، شناسایی گروههای بازمانده از تحصیل، فقرزدایی از آموزش مجازی با تأمین ابزارهای لازم، و گذار به الگوی آموزش ترکیبی و یادگیری سیار است.