سیاست‌گذاری اجتماعی توسعه روستایی در ایران، نقد رابطه دولت و جامعه روستایی

نویسنده

گروه برنامه‌ریزی اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی

10.22054/jicia.2019.20360

چکیده

توسعه روستایی در ایران به‌رغم افزایش دسترسی به برخی خدمات زیربنایی و رفاهی، همچنان با فقر، بیکاری، مهاجرت و تضعیف نقش تولیدی روستاها مواجه است و این وضعیت نشان‌دهنده ناکارآمدی الگوهای غالب برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه روستایی است. تحلیل مسئله نشان می‌دهد بسیاری از مشکلات مشاهده‌شده، پیامدهای سطحی‌اند و ریشه اصلی بحران در «مسائل مدیریتی» و جایگاه حاشیه‌ای جامعه روستایی در ساختار حکمرانی و سیاست‌گذاری نهفته است؛ به‌گونه‌ای که روستاییان احساس شهروند درجه دوم بودن دارند و مشارکت واقعی آنان در تعیین اولویت‌ها و اجرای برنامه‌ها محدود مانده است. تجربه‌های داخلی و جهانی نیز بر ضرورت وجود سند راهبردی یکپارچه، مشارکت نهادینه جامعه محلی و توجه هم‌زمان به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی توسعه تأکید می‌کند. بر این اساس، رویکردهای بالا‌به‌پایین، نسخه‌های توسعه عاریتی و کم‌توجهی به تنوع‌های فضایی و فرهنگی، از عوامل اصلی شکست سیاست‌ها معرفی می‌شوند. راهبرد پیشنهادی بر تدوین برنامه توسعه روستایی پایدار با رویکرد «حکمروایی خوب» و بازتعریف نقش دولت از تصدی‌گری به تسهیل‌گری و نظارت متمرکز است. در سطح سیاستی، هدفمند کردن یارانه‌ها به نفع تولید روستایی، ایجاد نظام فراگیر تأمین اجتماعی روستایی، افزایش اختیارات نهادهای محلی و دهیاری‌ها، اصلاح الگوی کشت و مدیریت منابع آب، جلوگیری از تغییر کاربری اراضی، توسعه مشاغل نوین و تقویت کارآفرینی محلی به‌عنوان محورهای اجرایی پیشنهاد می‌شود.