تحولات فرهنگی و اجتماعی معاصر، معیارهای ارزشگذاری و الگوهای زیست خانوادگی را در جامعه ایران دچار دگردیسی کرده و در نتیجه، نهاد خانواده با تهدیدهایی مانند افزایش سن ازدواج، تغییر معنای ازدواج، رشد روابط پیش از ازدواج، افزایش نسبت طلاق به ازدواج و گسترش تنشهای خانوادگی مواجه شده است. این وضعیت در چارچوب «برزخ فرهنگی» ناشی از همزیستیِ ناتمام سنت و مدرنیته تحلیل میشود که به آشفتگی نقشهای خانوادگی، کمرنگ شدن هنجارهای مشترک و تضعیف کارکردهای عاطفی و تربیتی خانواده انجامیده است. در این میان، تأکید افراطی بر فردگرایی و حقوق فردی، تعادل میان اهداف شخصی و خانوادگی را به هم زده و پیامدهای بلندمدتی بر فرزندان و سرمایه اجتماعی برجای میگذارد. تجربه جوامع غربی نیز نشان میدهد فروپاشی خانواده محصول یک فرایند تاریخی بوده و اکنون تلاشهایی برای احیای ارزشهای خانوادگی در حال شکلگیری است. بر این اساس، تقویت «الفت» و «مودت» بهعنوان سازوکارهای پیونددهنده اعضای خانواده، با الهام از میراث دینی و فرهنگی، در کنار بازتعریف نگرشها، بازسازی هیجانی مبتنی بر آرامش، و تربیت رفتاری مبتنی بر خویشتنداری، میتواند راهبردی مؤثر برای تحکیم خانواده باشد. همچنین نقش رسانه، آموزش و پرورش و سیاستهای حمایتی دولت در الگوسازی، کاهش بازنمایی خشونت، افزایش زمان باهمبودن اعضای خانواده و تقویت نقش مادری و همکاری خانوادگی، در تحقق این چشمانداز تعیینکننده ارزیابی میشود.