کارآمدی پلیس بهعنوان نهادی مردمی و دارای بیشترین تماس با جامعه، علاوه بر آموزش و امکانات، به مجموعهای از ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی کارکنان وابسته است و نادیده گرفتن این مؤلفهها میتواند کیفیت مأموریتها، رضایت شغلی و اعتماد عمومی را کاهش دهد. با توجه به تنوع رستهها و مأموریتهای پلیسی، فرض یکسان بودن توانمندیها و ویژگیهای روانی نیروها ناکارآمد است و لازم است برای هر مأموریت، الگوی روانشناختی خاص تعریف شود تا جذب، بهکارگیری، ارتقا و نگهداشت نیروی انسانی بر مبنای تناسب «شغل و شاغل» انجام گیرد. چارچوبهای معتبر ارزیابی شخصیت مانند مدل پنجعاملی (FFM) میتواند ابزاری تجربی برای سنجش ابعاد روانرنجوری، برونگرایی، توافقپذیری، گشودگی و وجدانمندی باشد و از بهکارگیری افراد در موقعیتهای نامتناسب جلوگیری کند؛ امری که به کاهش ترک خدمت و افزایش بهرهوری و انگیزه منجر میشود. همچنین توجه به زمینههای فرهنگی و قومیتی در مأموریتهای پلیسی ضروری است؛ زیرا تفاوتهای ارزشی و هنجاری مناطق میتواند بر عملکرد مأموران غیربومی اثر منفی گذاشته و فشارهای روانی ایجاد کند. بر این اساس، توصیه میشود نظام جذب نیرو از عضوگیری عمومی به سمت «عضویابی» هدفمند تغییر یابد، گزینشها رستهای و تخصصی شوند، و بومیسازی خدمت همراه با آموزشهای فرهنگی و روانشناختی در دستور کار قرار گیرد.