فساد در منظر قرآن و روایات اهلبیت(ع) مفهومی فراتر از تخلف قانونی و نقض حقوق عمومی دارد و به معنای «تباهی» و خروج از مسیر اصلاح و اعتدال در حوزههای اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تلقی میشود؛ بهگونهای که محور اعتدال در این نگرش، توحید و فاصله گرفتن از آن منشأ گرایش به فساد دانسته میشود. در این چارچوب، فساد پدیدهای پیچیده، پنهان و چندبعدی است که هم ابعاد فردی دارد و هم اجتماعی، اما بیشترین نمود آن در عرصه اجتماع ظاهر میشود. علل مشترک پدید آمدن فساد شامل پیروی از هوای نفس، لقمه حرام و شبههناک، بیکاری، استحاله فرهنگی، رفاهزدگی، فقر و نیازمندی معرفی میشود که پیامدهای آن میتواند از افزایش جرم و فرسایش سرمایههای اخلاقی و مادی تا تضعیف انسجام اجتماعی و سیاسی را دربرگیرد. در سطح سیاستی، راهکارهای پیشنهادی بر تقدم پیشگیری بر درمان، گسترش معرفت و بصیرت دینی، تقویت تربیت نظری و مهارتی، حمایت از بنیان خانواده، نهادینهسازی امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی و برخورد قاطع و عادلانه با شبکههای فساد، شناسایی و اولویتبندی مفاسد، هماهنگی نهادی میان سازمانهای مسئول، و مسئولیتپذیری و پاکدستی مدیران برای افزایش اعتماد عمومی تأکید دارد.