بحران کمآبی در ایران حاصل همزمان عوامل طبیعی (اقلیم خشک و نیمهخشک، تبخیر بالا، شیب تند و نفوذپذیری پایین خاک) و عوامل انسانی است، اما وزن عوامل انسانی—بهویژه سوءمدیریت منابع آب—در تشدید بحران برجستهتر ارزیابی میشود. برداشتهای بیضابطه از آبهای زیرزمینی، حفر چاههای غیرمجاز، استقرار صنایع آببر در مناطق کمآب، تخریب نظامهای بومی انتقال و بهرهبرداری مانند قنات، و مداخلات دولتی که نقش مصرفکنندگان و مدیریت محلی را تضعیف کردهاند، از مهمترین سازوکارهای انسانی تولید بحران معرفی میشوند. در بخش کشاورزی، مصرف حدود ۹۲ درصد منابع آب و اتلاف گسترده ناشی از روشهای سنتی آبیاری، محور اصلی فشار بر منابع آب است. تحلیلها نشان میدهد بحران آب صرفاً یک مسئله فنی نیست و با کاهش سرمایه اجتماعی، افت اعتماد عمومی و ناتوانی نظام تصمیمگیری در حکمرانی مشارکتی، میتواند به بحرانهای اجتماعی و امنیتی منجر شود. راهبرد کلان پیشنهادی، تدوین «برنامه سازگاری با شرایط طبیعی و اقلیم با آمایش سرزمین» برای مدیریت عرضه و تقاضا و ایجاد تعادل میان منابع و مصارف است. سیاستهای مکمل شامل احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی، اصلاح قوانین و تعرفههای برداشت، تغییر الگوی کشت، توسعه تشکلهای آببران، بهکارگیری فناوریهای نوین آبیاری، ایجاد بازار محلی آب، و بازگشت به دانش بومی قنات بهعنوان ابزار توسعه پایدار مناطق خشک مطرح میشود.